برای دلا یا دلبند و پسر

۲۸ سالگی برای من جذاب ترین سن دنیاست

انگار تا قبلش همینجوری داشتی دور خودت می چرخیدی

الکی بوده همه چیز

داشتی تمرین میکردی ولی حالا نوبتت شده

نوبت توعه که زندگی رو رقم بزنی

یه ظاهر جا افتاده 

ولی اونقدر جوون که هر کسی  محو زیباییت بشه

اندامت نه اونقدر لاغر نه خیلی چاق همونی که باید باشه

اونقدر عاقل شدی که توقعت از آدمها رو صفرکردی و همین که خودت رو داری برات بسه

اونقدر پخته که با اولین نگاه می تونی خیلی چیزارو بفهمی و آدمهارو بشناسی

اونقدر قوی که به هر مشکلی بخندی و فقط به جلو حرکت کنی

و اونقدر محکم که هر چیزی رو نخوای خط بزنی و هر چیزی رو بخوای مال خودت کنی

برای من که این ۲۸ سالگی انگار نقطه شروعم بوده و انگار از خواب بیدار شدم

یه جوری به خودم تکیه کردم و بلند شدم که پشت دنیا بلرزه،هر چیزی که هدف گذاشتم به دست آوردم باورم نمیشه پارسال همین موقع راجع به هر چیزی صحبت کردم امسال دارمش و این خفن ترین حس دنیاست برام و با انرژی خوب دارم میرم تو ۲۹ ،سال ۱۴۰۱ سال منه،سالی که دیگه هر چیزی که خواستم و بذرش رو تو ۴۰۰ کاشتم موقع برداشتشه

بلاخره تونستم همونی باشم که خودم می خوام آزاد و رها ،مستقل از همه

کسی باشم که خودش برای بالا بردنش زمین خورده و بدون گرفتن هیچ دستی پاشده ، کسی که برای تو جنگیده دختر مامان ،پسر مامان ،برای اینکه باعث افتخارت باشه کلی روزای سخت رو پشت سر گذاشته برای اینکه یه روزی تو بهش نگاه کنی و هزاران درس ازش یاد بگیری،برای اینکه بخوای توام برای خودت کسی باشی ،برای خود خودت نه با کمک هیچ کس دیگه ای

درست مثل من که به بابام نگاه کردم و برام شد راهنمای راه،من تو روی بابام وایسادم،به خواسته هاش نه گفتم،دستش رو برای کمک رد کردم و مسیرم رو خودم انتخاب کردم،چون اون به من یاد داده بود که اینجوری باشم چونکه خودش همیشه به من جرعتش رو داد.و من امروز باعث افتخار خودمم از وجود خودم لذت میبرم و زندگی چیزی غیر از این نیست،زندگی نه خونه ی خوبه نه ماشین خوبه نه لباسای خفن و نه بهترین تفریحات دنیا، زندگی یه حس خوبه که اونم فقط باید به خودت داشته باشی نه به هیچ کسی بیرون از خودت.

این ادامه ی یه نوشته ی دیگه هست که تو اسفند ۹۹ برات با کلی حس بد نوشتم،و پستش نکردم که فقط تو بتونی یه روزی که لازم دونستم بخونیش ولی همونجور که میبینی دلیل حال بدم هرچی که بود باعث شد انقدر به حال خوب برسونم خودم رو،والان دیگه حتی نمی خوام اونارو بخونی چون که من تو این یک سال اونقدر رشد کردم و رو خودم تمرکز کردم که تو دنیای بیرونم همه چیز درست شد و سر جای خودش قرار گرفت و اینا چیزاییه که تو باید بدونی.